ملاقات روزگار با سعید و پیام (قسمت1)


چند دقیقه‌ای میشد که پیام با سعید حرف نزده بود. البته اگر هم چیزی می­گفت سعید نمی­توانست جوابش را بدهد. حجم زیاد کیک یزدیِ داخل دهانش، قدرت تکلم را از او گرفته بود. وسط حیاط دانشگاه و روی نیمکت نشسته بودند. دقیقا رو به روی