روزگار خیلی سریعتر از اون چیزی که فکر میکنیم میگذره! انقدر سریع، که تا میخوای با چیزی کنار بیای چیز دیگه­ ای رو از دست میدی!

لاکردار جوری گذشت که نفهمیدیم لاکچری کی رشد کرد! همونی که عادت کرده بودیم زیر عکسهای وقت و بی­وقت و از اون یهویی ­هایی که خیلی اتفاقی همه شون برچسب شمال تهران رو داشتن، ببینیمش. همون اسم با برکتی که خروار خروار لایک و فالوور با خودش داشت، اما الان چی؟!

لاکچری رشد کرد و همه چیز یاد گرفت!  انقدر با موجودات لاکچری باز، همون گوگولی مگولی­هایی که اگه یه روز پستهای انرژی مثبت­ و خاص بودنشون رو نبینیم میمیریم چرخ زد تا اینکه وحشتناک سیگاری شد! اون موجودات خاص باعث شدن سیگار خاصی هم انتخاب کنه، سیگاری که تصورات ما از سیگار رو کن فیکون کرده. لاکچری الان گرفتار "سیگار روکش طلایی" شده، سیگاری که حداقل بسته ­ای یه ملیون پولشه! حالا متوجه شدین چه بلایی سرش اومده؟!

البته معلوم بود که ماجرا به اینجا میرسه! تا کی عکس با اشیا و حیوون شناسنامه دار، با شماره سریال قابل رهگیری از اینترنت؟! زبون بسته زمانی خلاف سنگینش این بود که اسمش رو زیر عکسهای استخر روباز و کنار کلمه "دوست داشتنی" با یه قلب هشتگ کنن، یا این اواخر زیر عکس پیاز زیاد رفت و آمد داشت. اما روزگاره دیگه، بی­رحمه! لاکچری و غیر لاکچری سرش نمیشه!

با این شرایطی که این روزا داره، بعیده دوباره کمر راست کنه. مخصوصا الان که پای طلا هم اومده وسط! مطمئنا طلای کره زمین خیلی کمتر از اون چیزیه که جواب نیاز خاص بودن این همه موجود گوگولی رو بده. چند وقت دیگه تموم شدن طلا رو هم میندازن گردنش و محاکمه ­اش میکنن. ولی خب شاید اینکه یه روزی مظهر تمدن عده­ ای بوده، محاکمه رو براش شیرین کنه.