بعضی چیزها آنقدر همیشه توی چشم هستند که انگار نیستند! درجهی اهمیت، هر چقدر هم که بالا باشد، بالاخره عادی میشود و برخورد انسان با آن چیز گرمایش را از دست میدهد. اما همین چیزها اگر از دست بروند یا غیبشان بزند، آنوقت همه صدایشان درمیآید. شاید حتی همه چیز برایشان مسخره به نظر برسد. مثل دنیای بدون ادبیات یا بدون سینما یا بدون فوتبال! زمین همین فوتبال، با آن خطکشی خاصش را در نظر بگیرید. دایرهی بزرگی وسطش است، نقطهی پنالتی، محوطهی جریمه، ششقدم، نقطهی کرنر؛ آنقدر این خطوط به چشم همهی ما خوردهاند که اگر نباشند، زمین فوتبال لخت و خندهدار میشود و بیهمه چیز! آنقدر هم قدیمی و جا افتاده به نظر میرسند این خطوط، که هیچکس به فکر تغییرشان نیست. حتی بعید است برای کسی سؤال شود که خطوط زمین فوتبال از کجا آمدهاند و چرا این مدلی هستند و جور دیگری نیستند! این همیشه بودنها برای انسانها بیشتر رخ میدهد. از اعضای خانواده که بگذریم، این اتفاق دربارهی بزرگان ملموستر است. از چهرههای شاخص سیاسی گرفته تا هنری و ورزشی و... مثلا زیدان در فوتبال، فیدل کاستروی کوبا؛ کسی به نبودن آنها اصلا فکر نمیکند. چون تصور نبودن اسم و رسمشان، چیز زیادی از دنیا کم میکند. حتی کسانی که معرف نه تنها کشور بلکه قارهشان هستند هم، جوری به نظر میرسند که مثل آب و هوا عادی شدهاند و باید باشند. «گابریل گارسیا مارکز» یکی از آنهاست. از آنهایی که چون زیاد آثارش دست به دست میشود، بودنش برای همه عادی است. نویسندهای که جذابیت نوشتههایش از جنس شور و هیجان فوتبال ناب آمریکای لاتین است. این مرد کلمبیایی حکم خطوط زمین فوتبال را برای ادبیات آن قاره دارد. اگر «صد سال تنهایی» و «عشق سالهای وبا» نباشند، ادبیات آن منطقه لخت است و خندهدار و بیمزه. نبودنش مثل این است که فوتبال آن منطقه را بدون پله و مارادونا و رونالدینیو و ربرتو کارلوس و والدراما- هموطن مارکز- تصور کنیم. بدون آنها چیز زیادی از فوتبال نمیماند. نثر جذابش همهی خصوصیات مردمان آمریکای جنوبی را دارد. خودش هم یکی از آنهاست. قلم مارکز هم جادوگریهای رونالدینیو را دارد و هم ناآرامی والدراما و هم خشونت قاتلان آندرس اسکوبار نگونبخت را که «گل به خودی» به کشتنش داد. ترکیب همهی اینها میشود «مکتب سورئال جادویی»؛ سبک مورد علاقهی مارکز... و میشود «صد سال تنهایی». کتابی که خانواده در آن پررنگ است، کشور مهم است، مذهب مهم است، طبیعت مهم است، افسانه مهم است و آدم از همه مهمتر. میشود نوشتههای کسی که تصور نبودنش هم از تصور بر نمیآید!
منتشر شده در حق:
haghdaily.ir