قشقرق کده

نوشته هایِ مهدی پیرهادی

۶ مطلب در اسفند ۱۳۹۶ ثبت شده است

لعنت به ماسک!

لعنت به ماسک!

با صحبتی که بابا از حساب بانکی کرده بود، مانده بودم با چه رویی از او بخواهم که برای خرید عید بهم پول بدهد. سالهای قبل این موقع خریدهایمان را از خارج کشور تحویل میگرفتیم. ولی امسال باید فروشگاه های داخلی را بالا و پایین کنم. دیشب به بابا گفتم و او هم بدون هیچ مخالفتی کارتش را به من داد. اما گفت...

۰ نظر
مهدی پیرهادی
معاون لاکچری

معاون لاکچری

نظرات مختلف پیرامون حضور معاون اول در چادر زلزله زدگان با کفش

الف- ایشان مهمان آن چادر بوده اند. همه لغتنامه ها مهمان را کسی می دانند که میزبان از او پذیرایی می کند. انصافا آن پذیرایی بود؟! من جای ایشان بودم فقط سرم را از سان روف...

۰ نظر
مهدی پیرهادی
ناطق تاریخی

ناطق تاریخی


روزگار می­گذرد و کسانی را در دل خود ماندگار می­کند. اما بعضی می­خواهند خود را به زور به تاریخ بچپانند و تاریخی شوند. یکی از آنها رییس اسبق(!) فدراسیون بوکس است. کسی که میل به بقایش را اگر صادر کنند، بودجه یک کشور را تامین می­کند. رییس بوکس بودن ایشان...

۰ نظر
مهدی پیرهادی
اولویت با جوانان است!

اولویت با جوانان است!


در یکی از کشورهایی که در جوار کره زمین است، دولت برای انتخاب کابینه‌اش دستورالعمل ویژه‌ای دارد. دولت مذکور خیلی سفت و سخت به این دستورالعمل پایبند است و ویژگی‌های ذکر شده را در افراد مد نظرش جست‌وجو می‌کند و به هیچ عنوان...

۰ نظر
مهدی پیرهادی
رهش، حرفهای سوخته!

رهش، حرفهای سوخته!


بهتر است همین ابتدا بگویم که از طرفداران امیرخانی هستم و روز رونمایی، نیم ساعتی برای کتاب در صف ایستادم. اصلا هم از این کارم پشیمان نیستم، حتی بعد از خواندن "ر ه ش"!

این کتاب را با ذوق و شوق فراوانی شروع کردم اما...

۰ نظر
مهدی پیرهادی
فکرهای پف کرده!

فکرهای پف کرده!



در این چند روزی که گذشت حسابی از درویشان و مسلکشان شنیدیم. همانهایی که هر از چند گاهی در محله ها پیدایشان می­شد و وعده ­ای و حکایتی مهمان خانه ­ها می ­شدند.

اما اتفاقات این روزها تصوراتمان را کوبیدند و...

۰ نظر
مهدی پیرهادی