تنگه ابوقریب جدیدترین ساخته بهرام توکلی است که بودنش در این سینما بهتر از نبودنش است. توکلی روی نقطه ای از تاریخ جنگ دست گذاشته که شاید اگر او این کار را نمیکرد کس دیگری به این زودی ها سمت آن نمیرفت.

تصویر برداری و دادن نماهایی که نظیرش را در کمتر فیلمی دیده ایم، صداگذاری خوب در کنار بازی بازیگرانی چون جواد عزتی (مجید)، امیر جدیدی (حسن)، آذرنگ (خلیل)، سلیمانی (عزیز) و... فیلم را از سطح یک فیلم معمولی بالاتر برده است. تکنیکهای فیلمسازی چیزهایی هستند که در این فیلم در سطح قابل قبولی قرار دارند.

اما روایت توکلی به شدت فضا را برای نقد مهیا کرده است. فیلم به جز چند دقیقه ابتدایی که ما با شخصیتها آشنا میشویم دیگر آرام قرار ندارد. نا آرامی هایی که هر چند با بهره گرفتن از تکنیکهای فیلمسازی همراه شده اند اما قصه هر چه جلوتر میرود ما را درگیر چراهای بیشتری میکند.

در نگاه اول تیم چند نفره ای که بار داستان را به دوش میکشند فیلم اخراجی ها را در ذهن تداعی میکند. آنجا مجید سوزوکی قهرمان بود و اینجا حسن و شباهتهای دیگر. البته که فضای این دو فیلم با هم قابل مقایسه نیست.

تنگه ابوقریب فیلمی است که بیشتر وجهه ترسناک جنگ را به مخاطب القا میکند تا رشادت شهدایی که نامشان را در انتهای فیلم میبینیم. به تصویر کشیدن مردمی که بی خانمان شده اند با موسیقی غمناک در جایی از فیلم، رزمندگانی که بی روح و مستاصل و بی دست و پا به عقب برمیگردند و... همه سعی در این دارند هر چند ما خود را آماده دیدن رشادتهای کسانی کرده ایم که فقط پنج روز مانده به قطعنامه آتش بس از همه چیزشان گذشته اند.

کسانی که جنگ را تجربه نکرده اند، معمولا جنگ را با خاطرات شهدا و روایتهای راویان میشناسند. خاطراتی که ایمان و توسل به خدا و ائمه اولین چیزی است که خودنمایی میکند. البته عزیز سعی دارد کمی این حال و هوا را به فیلم اضافه کند اما وقتی عزیز شهید میشود گویی اصلی ترین نماد شهدا از فیلم میرود و معنویت هم از این فیلم پر میکشد.

با این همه تنگه ابوقریب فیلمی است که بودن آن بهتر از نبودنش در این اوضاع سینما است.

مهدی پیرهادی