قشقرق کده

نوشته هایِ مهدی پیرهادی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهدی پیرهادی» ثبت شده است

هلِ زمان

هلِ زمان

آسمان ساکت شده بود. بامهای گِلی انگار خر بودند. برف بارشان شده بود. "او" و پسرعمویِ شهری‌اش، کنار پدربزرگ تو ایوان ایستاده بودند. پدربزرگ لبانش

۰ نظر
مهدی پیرهادی
مسخره ات می‌کنند

مسخره ات می‌کنند

درباره رمان بیوتن

بیوتنِ امیرخانی را تو سه هفته خواندم، در روزهای سرد آذر ماه. بیشترش را بیرون خانه و کمترش را در خانه. بیوتن داستان ارمیایی است از دنیای دیگر که وارد دنیای امروزی شده، به قرن 21 آمده است، به آمریکا، به

۰ نظر
مهدی پیرهادی
دایی جان ناپلئون و پپه ها!

دایی جان ناپلئون و پپه ها!

enlightenedدرباره رمان دایی جان ناپلئون

تابستان جایی کلاس میرفتم. درباره رمان نویسی بود و استاد به نامی داشت. استاد به نام کلاس هر وقت میخواست مثالی بزند و مبحثی را فرو کند در کله مان، در کنار بقیه کتابها رمان "دایی جان ناپلئون" را که ایرج پزشکزاد 50 سال پیش نوشته جلو

۱ نظر
مهدی پیرهادی
اولویت با جوانان است!

اولویت با جوانان است!


در یکی از کشورهایی که در جوار کره زمین است، دولت برای انتخاب کابینه‌اش دستورالعمل ویژه‌ای دارد. دولت مذکور خیلی سفت و سخت به این دستورالعمل پایبند است و ویژگی‌های ذکر شده را در افراد مد نظرش جست‌وجو می‌کند و به هیچ عنوان...

۰ نظر
مهدی پیرهادی
دیر هضم مثل "شعله ور"

دیر هضم مثل "شعله ور"


شعله ور زندگی فردی به نام فرید را روایت میکند. کسی که تازه اعتیاد را کنار گذاشته، از همسرش جدا شده و نگه داشتن پسر جوانش برایش سخت است و خودش را تک و تنها در گوشه رینگ می­بیند.

فرید برای سر و سامان دادن به زندگی­اش خورده تلاشی میکند اما همین خورده تلاشها هم شرایط را بدتر میکنند. فرید راهی سیستان و بلوچستان میشود تا...

۰ نظر
مهدی پیرهادی