تند تند رکاب می زنم. با سرعت باد می روم به طرف مرداب. می خواهم ماهم را ببینم. مثل شبهای قبل صدایی توی دشت می پیچد: "برگرد غریبه! خطرناک است" مثل شبهای قبل پوزخند می زنم. امشب ماه توی
بالا و پایین رفتن شکمم را با بالا و پایین رفتن شکم دایی مقایسه میکنم. خر و پفش جاندار است. من اما با چشمان خیره به سقف، گیر کردهام وسط افکار #کرونا گرفته. شکمهامان هماهنگ بالا